ابری که انسان شد

چهار

دیروز کلی شیرینی پختیم، حالا بماند که چقدر سوخت،چقدر خشک شد، و چقدر آرد اشتباه ریختیم :D

ولی واقعا باحال بود، بعد هم زیر بارون با همسر جان رفتیم خرید، دیروز بارون فوق العاده بود، الان یه کم گلوم می سوزه 

و اما قسمت هیجان انگیزش

امروز صب که از خواب بیدار شدم اسمس بانک اومد که دویست و هشتاد و دو تومن پول واریز شده برام، هرچی فکر کردم یادم نیومد کی می تونه انقد پول برام بریزه، فقط خوشحال از پول واریز شده رفتم سرکار، که اسمس دوم اومد، بله هزینه دو روز کار تو معدن بود

خلاصه که روز من با پول شروع شد امروز :)

  • سیمین Simin

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی